به گزارش همشهری آنلاین، سید رضا اکرمی، عضو جامعه روحانیت مبارز، در گفتوگو با اعتمادآنلاین، میگوید اگر جنگ به ما تحمیل نمیشد، اگر بهشتیها را شهید و مطهریها و امثالهم را ترور نمیکردند، میتوانستیم به سرعت زیرساختها را درست کنیم. اما به ناچار، به فکر اداره جنگ افتادیم و به همین دلیل نشد خیلی از کارها را انجام دهیم.
در ادامه متن کامل پرسش و پاسخ اعتمادآنلاین با سید رضا اکرمی را میخوانید:
- در چهل و یکمین سالروز پیروزی انقلاب، با چه چالشها و فرصتهایی روبهرو هستیم؟
بهتر است اول به دستاوردها بپردازیم. چون دهه فجر است و سلیقه ایجاب میکند اول به توفیقها اشاره کنیم و بعد دردسرها را بگوییم. شما مطبوعاتیها عادت دارید با گفتن دردها هیاهو کنید و هیچ اشارهای به درمان نکنید. من سید رضا اکرمی در ۷۷سالگی، که ۳۶ سال دوران پهلوی را دیدهام و بقیهاش را در دوران انقلاب اسلامی زندگی کردهام، سه مطلب کلیدی را عرض میکنم و تمنا دارم گفتههایم به درستی منعکس شود.
نکته اول اینکه به برکت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و کمک همه حامیان و ارادتمندان امام و ملت، ایران از اسارت به درآمد و از زندان نجات یافت و از بردگی بیرون آمدیم. از تحقیر، که امام میگفت یک پلیس میتواند بر بازار ما حکومت کند، خلاص شدیم. شرایط به قدری بد بود که وقتی منِ طلبه میخواستم در خیابان پنجم نیروی هوایی به مجلس تحریمی بروم، باید جواب میدادم واعظ کی هست و چه کسی مُرده، تا اجازه برگزاری یک مجلس فاتحه را بدهند. ما در چنین ذلت و حقارتی به سر میبردیم که به برکت انقلاب اسلامی نجات یافتیم و به عزت و اقتدار رسیدیم. به طوری که بعد از ۴۱ سال میتوانیم سربلند و سرفراز باشیم و حتی برابر ابرقدرتی مثل آمریکا عرضاندام کنیم و با اخلاق، انضباط، قانون و انسانیت حرفمان را بزنیم ولو اینکه برخی مستکبران غرب و حکومتهای مرتجع عرب ناجوانمردانه ما را تهدید و تحریم کنند.
نکته دوم اینکه بعد از پیروزی انقلاب وارد هر خانهای که بشوید، چه در شهر و روستا چه در بالاشهر و پایینشهر، آثار و برکات انقلاب اسلامی را اعم از مادی و معنوی میبینید. یعنی خانهها آب دارند، برق دارند، تلفن دارند و حتی لباسها و زندگیشان هم فرق کرده است. امروز میبینیم به مناسبت تولد یک بچه چه جشن تولدهایی میگیرند؛ یعنی خانهای نداریم که شرایطش نسبت به قبل از ۵۷ تغییر نکرده باشد. وجداناً میتوانیم بگوییم شرایط زمین تا آسمان فرق کرده است. قبلاً هیچ اثری از هواپیما و این همه بزرگراه نبود. همچنین در نانو، در تکنولوژی، در دانشگاهها و... بهترین وضعیت را داریم که اصلاً و ابداً با زمان شاه قابل مقایسه نیست.
اما نکته سوم؛ مشکلاتی در داخل کشور داریم که از جمله آن میتوان به بیکاری، قاچاق و اعتیاد اشاره کرد. اگر جنگ هشتساله را به ما تحمیل نمیکردند و به بهانههای مختلف تهدید و تحریم نمیشدیم، همچنین اگر تبلیغات سوء و ناجوانمردانه نمیکردند، میتوان گفت همین مشکلات هم کمتر میشد. برای حل این مشکلات لازم است انسجام و وحدت را جدی بگیریم. ما دو تریلیون تومان پولِ سرگردان داریم، باید این مقدار پول را در شهرکهای صنعتی و زمینهای کشاورزی خرج کنیم تا بتوانیم مشکلات را کم کنیم. اما چه کنیم که نگاه عدهای به بیگانه و آنطرف آب است و توجه ندارند خارجیها اگر شر نرسانند، ما خیرشان را نمیخواهیم. نمیدانم چرا نمیفهمند که با ظرفیتهای خورشید و آب و معادن میتوانیم کارهای زیادی انجام دهیم تا به جای دعواهای کودکانه انرژیمان را صرف خدمت به کشور و مردم کنیم.
- الگویی که با آن در سال ۵۷ انقلاب به ثمر نشست الان هم کارساز است یا به تغییر در روش و رفتار نیاز داریم؟
در طول این ۴۱ سال سه تجربه مهم را به چشم دیدهایم؛ اول اینکه در سال ۵۸، پنج انتخاباتِ رفراندوم، مجلس خبرگان، ریاستجمهوری، رأی به قانون اساسی و مجلس را برگزار کردیم. اگر جنگ به ما تحمیل نمیشد، اگر بهشتیها را شهید و مطهریها و امثالهم را ترور نمیکردند، میتوانستیم به سرعت زیرساختها را درست کنیم. اما به ناچار، به فکر اداره جنگ افتادیم و به همین دلیل نشد خیلی از کارها را انجام بدهیم. الان هم با وجود اینکه جنگ نظامی نداریم، درگیر جنگ اقتصادی و تبلیغاتی هستیم که این کار را مشکل کرده است.
امام رحمتالله علیه ۱۰ سال پس از پیروزی انقلاب پیشنهاد تغییر قانون اساسی را مطرح کرد و شورای عالی قضایی و... را تقلیل داد. این نشان میدهد امروز هم میتوانیم در قانون اساسی تغییر به وجود بیاوریم؛ به عنوان مثال صداوسیما باید طور دیگری اداره و از حالت انحصاری خارج شود. الان با این همه فضای مجازی و ماهواره و... صداوسیماییها باید بدانند با روش فعلی ضرررسان هستند. بعد از ۴۰ سال واقعاً باید به نسل جوان میدان بدهیم و آنها را به اتاقهای فکر ببریم تا بتوانند فکر و سلیقه روز را به مدیریت کشور تزریق کنند. همچنین باید به فکر اقتصاد بدون نفت باشیم و بدانیم که اصلاح ممکن است.
- پس چرا اصلاحی مشاهده نمیشود؟
ایراد از آدمهاست. وقتی پزشکی که تحصیلکرده است حاضر نیست در مطبش دستگاه پز بگذارد و به نوعی از دادن مالیات طفره میرود دیگر چه توقعی از قشرهای دیگر میتوانیم داشته باشیم؟ در انگلستان برای شغل دوم تا ۶۰ درصد مالیات دریافت میشود که بتوانند اشتغال ایجاد کنند. سوال این است که چرا مردم جنس قاچاق میخرند؟ آیا ارزان خریدن قاچاق خریدن را توجیه میکند؟ ما باید بدانیم که مملکتداری شوخی نیست و باید همه چیز را جدی بگیریم. همچنین لازم است در هر شرایطی اخلاق و درستکاری را بر خودمان واجب بدانیم؛ مثلاً باید پرسید، چطور بعضیها در نمازجمعه دعوا راه میاندازند یا اینکه چرا روزنامهها فقط به یکدیگر فحش میدهند و رعایت اخلاق برایشان اهمیتی ندارد؟ به جای اینکه صبح تا شب با هم دعوا کنیم و به هم بپریم، مثل اول انقلاب دور یک میز بیضیشکل بنشینیم و حرفهایمان را بزنیم.
- وحدت کلمه یکی از مؤکدات اصلی اوایل انقلاب بود. حتی این واژه در دهه ۶۰ پشت دفترِ بچههای دبستانی درج شده بود. چرا موضوع به این مهمی کمرنگ شده است؟
بعضی از آنهایی که دعوا راه میاندازند و تفرقهافکنی میکنند، یا درکی از مملکتداری ندارند یا اینکه دوست و دشمن را تشخیص نمیدهند و اصلاً نمیفهمند بیکاری و گرانی یعنی چه. پیغمبر اکرم فرمود، دانشمندان بیحیا و آدمهایی که درد دین دارند اما هیچ چیز نمیفهمند پشتم را خالی کردند و کمرم را شکستند. این بیان رسول اکرم امروز در جامعه ما مصداق عینی دارد. و اِلا ظرفیت کشور به قدری بالاست که هر مشکلی قابل حل است. البته به شرطی که به یکدیگر رحم کنیم. یک مغازهدار در حراجی ۷۰ درصد تخفیف میدهد، مگر این آقا چقدر سود قبل از حراجی میگرفته که این همه تخفیف میدهد؟ مرگ بر آمریکا میگوییم و سیگار آمریکایی میکشیم! پس معلوم است که اصلاً حواسمان به هیچ چیز نیست.
- شعارهای اصلی نظام استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بودند. هر کدام از این شاخصها در حال حاضر چه شرایطی دارند؟
این شعارها از نظر بنیادی، از نظر دینی و از نظر مردمی محکم و استوار هستند. اما شعار باید به شعور، شوق و عمل تبدیل شود. با نگاهی به لباسهایمان باید ببینیم چقدر استقلال داریم؛ چرا وقتی میتوانیم موشک بسازیم موبایل خارجی دستمان میگیریم؟ یا وقتی در برنج خودکفا هستیم به چه دلیل میلیون میلیون تُن برنج از کشورهای دیگر وارد میکنیم؟
درباره آزادی هم وقتی رودرروی هم حرف میزنیم و پشت سر هم عیبگویی میکنیم، مگر میتوانیم از آزادی و آزاد بودن حرف بزنیم؟ آزادی را باید در رفتار و کردارمان نشان بدهیم. همچنین نباید آزادی را در این بدانیم که «هر کاری دلم خواست انجام بدهم».
درباره جمهوریت هم اول باید بگویم، اختلاف فکر و فهم داریم و به همین دلیل باید بنشینیم رودررو حرف بزنیم؛ یعنی اینطور نباشد که با هم وارد دعوا بشویم. درباره انتخابات هم همین کافی است که یک شخص ایران را قبول داشته باشد و قوانین اسلام را رعایت کند نه اینکه مثلاً کسی را به خاطر سرفه کردن رد صلاحیت کنند. در پایان لازم میدانم بگویم، خداوند شما مطبوعاتیها را به حق حضرت زهرا هدایت کند.
درباره انتخابات همین کافی است که یک شخص ایران را قبول داشته باشد و قوانین اسلام را رعایت کند
- چطور؟ اتفاقی افتاده است؟
چون در عالم سیاست به یک کسی بها میدهید و بقیه را نادیده میگیرید.
- ممنون؛ ناگفتهای مانده است؟
دعوا مال آدمهایی است که درک و فهم ندارند و فرق بین دوست و دشمن را متوجه نمیشوند. صداوسیمای ملی را ول میکنند و به سراغ بیپدرهای بیبیسی و سیانان و ...میروند. واقعاً نمیفهمند رسانههای دشمن هستند و آنطرف آب شبانهروز ما را تخریب میکنند.
نظر شما